اصول نمایشنامهنویسی
مکتب مهر با برگزاری دوره نمایشنامه نویسی مقدماتی سعی بر آن دارد که برای علاقه مندان به رشته نمایشنامه نویسی که میخواهند مبانی این رشته از پایه و به صورت جامع بیاموزند دوره های غیرحضوری برگزار کند.
این دوره به صورت آفلاین در دوازده درس و سی و هفت بخش برای هنرآموزان آماده شده است.
استاد شهرام کرمی از نویسندگان و کارگردانان پرآوازه و با تجربه کشور در این دوره به تدریس پرداخته اند.
برای آشنایی بیشتر با نمایشنامه نویسی و اطلاعات دوره نمایشنامه نویسیمقدماتی مکتب مهر تا انتها با ما همراه باشید.همچنین میتوانید برای آشنایی اولیه با داستاننویسی در دوره داستاننویسی مقدماتی مکتب مهر شرکت نموده و از آن آموزش های این دوره بهرهمند شوید.
دوره نمایشنامه نویسی مقدماتی مکتب مهر:
این دوره به صورت اصولی و مبنایی به مبحث نمایشنامه نویسی میپردازد و تمامی اصول نمایشنامه نویسی از ابتدا به صورت کامل و جامع آموزش داده میشود.استاد شهرام کرمی که خود از نمایشنامه و فیلمنامه نویسان با تجربه هستند در این دوره تمامی تجربیات خود از ابتدا تا اکنون را در اختیار هنرجویان این دوره قرار داده اند.در این دوره تمامی تعاریف و مقدمات برای ورود به عرصه نمایشنامه نویسی به هنرجو ارائه میشود و در پایان دوره هنرجو میتواند با انجام تمارین دوره میتواند نوشتن یک نمایشنامه را شروع کند
این دوره دارای دوازده درس و سی و هفت بخش است که سرفصلهای آن به شرح زیر است:
درس 1:تعریف نمایشنامه و کاربرد آن:
در این درس به سه مبحث تعریف نمایشنامه،کاربرد نمایشنامه و ارزشهای ادبی یک نمایشنامه پرداخته میشود.
درس دوم:نمایشنامه و اجر
در این درس استاد به اهمیت قابل اجرا بودن یک نمایشنامه میپردازد و در ادامه مشخصات یک نمایشنامه قابل اجرا را بیان مینماید.
درس سوم:تاریخ نمایشنامه
این درس شامل سه بخش است که در بخش اول به پیشینه و تاریخ کهن نمایش در جهان پرداخته میشود سپس در بخش دوم به تاریخ نمایشنامه نویسی در جهان و در بخش سوم به معرفی معروفترین نمایشنامه نویسان جهان به همراه آثارشان میپردازند.
درس چهارم:ابزار ابتدایی نمایشنامه نویسی
در این درس به دو عنصر دیدن و شنیدن و سپس تحقیق و پژوهش برای شروع نوشتن یک نمایشنامه پرداخته میشود و در ادامه راه های بهره گیری از این دو ابزار آموزش داده میشود.
درس پنجم:اصول و فنون نمایشنامه
این درس از دو بخش تشکیل شده است،در بخش ابتدایی استاد به آموزش اصول و فنون نمایشنامه نویسی میپردازد و در بخش دوم تمرین اولیه ای برای استفاده از اصول و فنون آموزش داده شده توسط استاد طرح میگردد.
درس ششم:درون مایه و موضوع در نمایشنامه
این درس دارای پنج بخش است، در بخش اول استاد به تعریف درون مایه یا تم در نمایشنامه میپردازد و در بخش دوم از اهمیت تم یا درون مایه در نمایشنامه صحبت میکند.موضوع در نمایشنامه عنوان بخش سوم این درس است که در آن به چیستی موضوع در نمایشنامه و اهمیت تعریف آن پرداخته میشود پس از تعریف موضوع استاد در بخش چهارم به انتخاب موضوع نمایشنامه میپردازد.و در بخش پنجم که بخش پایانی این درس است استاد دو تمرین برای موارد آموزش داده شده در این درس طرح مینمایند.
درس هفتم:پیرنگ،پلات و طرح داستان
این درس از چهار بخش تشکیل شده است،بخش اول به تعریف مفهوم پلات یا پیرنگ در نمایشنامه اختصاص میابد،پس از تعریف پلات یا پیرنگ استاد در بخش دوم به تعریف طرح داستانی میپردازند و در بخش سوم نکات مهم پیرنگ را به هنرجویان آموزش خواهند داد و در بخش چهارم که بخش پایانی این درس است به تمام اصول پیرنگ از آغاز تا پایان میپردازند.
درس هشتم:شخصیت در نمایشنامه
درس هشت داراری شش بخش است که در تمامی این بخش به قسمتی از مفهوم مهم شخصیت در نمایشنامه پرداخته میشود.در بخش اول این درس استاد به معرفی شخصیت یا شخص بازی در نمایشنامه میپردازد.در بخش دوم انواع شخصیت در نمایشنامه مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در بخش سوم مهمترین موضوع یعنی خلق شخصیت در درام(نمایشنامه) مطرح میگردد.پس از مبحث خلق شخصیت استاد در بخش چهارم از اهمیت شخصیت در نمایشنامه صحبت میکنند و در بخش پنجم به آموزش معرفی شخصیت در نمایشنامه خواهند پرداخت بخش ششم و پایانی این درس اما مبحث مهم خلق شخصیت باور پذیر در درام نام دارد.
درس نهم:دیالوگ
این درس از چهار بخش تشکیل شده است،بخش اول دیالوگ چیست نام دارد که همانطور که از نام آن مشخص است استاد دربارهی مفهوم دیالوگ در این درس به توضیح پرداخته اند در بخش دوم استاد به تشریح وظایف دیالوگ در نمایشنامه میپردازند و سپس در بخش سوم انواع دیالوگ را معرفی میکنند و درنهایت در بخش چهارم به آموزش نوشتن دیالوگ میپردازند.
درس دهم:کنش،موقعیت و پیچیدگی در نمایشنامه
درس دهم دارای سه بخش است کنش در نمایشنامه عنوان بخش اول است در بخش دوم استاد تعریفی از موقعیت دراماتیک را ارائه میدهند و در بخش سوم استاد به سراغ معقوله مهم پیچیدگی در نمایشنامه میروند.
درس یازدهم:ساختار نمایشنامه
در این درس استاد به صورت جامع به معقوله ساختار در نمایشنامه خواهند پرداخت.
درس دوازدهم:نقطه آغاز نوشتن نمایشنامه
این درس در سه بخش هنرآموزان را برای آغاز نوشتن یک نمایشنامه آماده میکند.بخش اول با عنوان وقت نوشتن به هنرجویان میاموزد که چه وقت و با داشتن چه شرایطی میتوانند نوشتن یک نمایشنامه را آغاز کنند.بخش دوم که عنوان آن از کجا آغاز کنیم است نوع شروع یک نمایشنامه را می آموزد و بخش سوم عناصر مهم نوشتن یک نمایشنامه خوب و کامل را یادآور میشود.
مدرس دوره نمایشنامه نویسی مقدماتی مکتب مهر:
استاد شهرام کرمی نویسنده، کارگردان باتجربه و خوش آوازه ایرانی که مدرک کارشناسی خود را در زمینه ادبیات نمایشی و کارشناسی ارشد را در رشته کارگردانی از دانشکده هنر و معماری دریافته کرده است،همچنین او در سال 1384 موفق به دریافت نشان درجه یک هنری که معادل با مدرک دکترا است شد.
شهرام کرمی خود نیز زیر نظر استادنی همچون:حمید سمندریان،داوود کیانیان، امیر دژکام و بسیاری دیگر از استادان هنر تئاتر پرورش یافته است.
از افتخارات او میتوان به :
- جایزه اول برای فیلمنامهنویسی «آسیه» در یازدهمین جشنواره روستا
- جایزه اول نمایشنامهنویسی ادبیات نمایشی مقاومت برای نمایشنامه «پوکههای برنجی»
- جایزه اول کارگردانی در شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان برای نمایش «شکار بزرگ شنبه»
- جایزه ویژه کارگردانی در سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برای نمایش «مدریک»
- جایزه اول بخش هنر هجدهمین جشنواره کتاب رشد برای نمایشنامه شکار بزرگ شنبه
- دریافت دو بار مدالیون خانه تئاتر از طرف انجمن نمایشگران تئاتر خیابانی
و….اشاره کرد.
در ادامه به تعریف نمایشنامه نویسی و راه های آموختن آن خواهیم پرداخت.
با ما همراه باشید.
صفر تا صد آموختن نمایشنامه نویسی
آیا تابحال به تئاتر رفتهاید و نمایشی آن را دیدهاید؟ اگر تا بحال یکی از اجراهای تئاتر یا حتی فیلمهای گوناگون را مشاهده کرده باشید شاید غرق آن اثر هنری و جوانب درام، کمدی، تراژدی و غیره آن شده باشید. تابهحال فکر کردهاید که عوامل دخیل در اجرای تئاتر یا فیلم چگونه این اثر هنری را خلق میکنند؟ دقیقاً چه چیزی باعث میشود که بازیگران در موقعیتهای معین خود در صحنه نمایش قرار گرفته و دیالوگهای خود را برای مخاطبان بازگو کنند؟ چه عاملی باعث میشود که داستان یک نمایش در تئاتر در برابر چشمان بیننده اجرا شود؟ در دنیای تئاتر و فیلم به ابزاری که توسط آن موضوع و نحوه رخ دادن داستان نمایش داده میشود نمایشنامه می گویند. ما در این مقاله به بررسی بحث نمایشنامهنویسی، تاریخچه، انواع نمایشنامه و موضوعات دیگر آن میپردازیم. در ابتدا اجازه دهید تا به تاریخچه نمایشنامه نویسی نگاهی بیندازیم.
تاریخچه نمایش نامهنویسی در جهان
یونان باستان
شواهد تاریخی از آثار نمایشی بازمانده نشان میدهند که نمایشنامهنویسی حداقل از زمان یونان باستان تا به حال وجود داشتهاست. قدیمیترین نمایشنامههای تئاتر در یونان به حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بازمیگردند. در آن زمان، در شهر آتن هرسال بین نمایشنامه نویسان رقابتی برگزار میشد. از دیدگاه مردم یونان باستان، نمایشنامهنویسی به معنای poiesis بود که معنی این واژه «عمل خلق کردن» و در انگلیسی معادل آن واژه شاعر است. در قرن چهارم قبل از میلاد، ارسطو در رساله فن شعر خود عناصر موجود در یک اثر درام را تعیین کرد (داستان، شخصیت، اندیشه، طرز بیان و موسیقی و چشم انداز). ارسطو در رساله خود عوامل داستان و اعمال شخصیت اصلی که منجر به تراژدی میشود را بررسی کرده بود.
نمایشنامههای نئوکلاسیک
در اواخر قرن پانزدهم و در زمان رنسانس در ایتالیا، نمایشنامه نویسان سعی کردند تا ساختار نمایشنامههایشان را منسجمتر کنند. آنها درصدد آن بودند که زمان اجرای نمایش بیش از یک روز طول نکشد و به غیر از ارائه داستان اصلی نمایشنامه، داستانهای فرعی دیگری را در آن نگنجانند. مکان اجرای این نمایشات نیز یک مکان معین و ثابت بود. این روند نمایشنامهنویسی رونده نئوکلاسیک نام دارد و این سبک بیشتر در ایتالیا و فرانسه اعمال میشد. از سوی دیگر، نمایشنامههای شکسپیر در انگلستان از الگوهای نمایشنامهنویسی نئوکلاسیک پیروی نمیکردند. اما در سال ۱۶۶۰ و پس از بازگشت پادشاهی انگلستان به قدرت، نمایشنامههای انگلیسی به گرایش سبک نئوکلاسیک نوشته میشدند.
نمایشنامههای خوشساخت
ایده نمایشنامههای خوشساخت در قرن نوزدهم محبوب شد. در این نوع نمایشنامهها معمولاً داستان در مرکز قرار دارد، نه شخصیت اصلی، و یک سری از حوادث داستان را پیش برده و پایانش را تعیین میکنند. در اکثر نمایشنامههای خوشساخت عواملی وجود دارند که اطلاعات یا رازی را محرمانه را فاش کرده و به این صورت، بر شخصیت اصلی تأثیر گذاشته و او را وادار به واکنش دادن میکنند.
تاریخچه نمایشنامهنویسی در ایران
تاریخچه نمایش و تئاتر در ایران نیز قدمتی به اندازه یونان باستان دارد و در آن زمان از تئاتر برای ستودن قهرمانهای ملی و بازگویی افسانهها و تحقیر دشمنان ایران استفاده میشد. در قرن هفتم پس از میلاد مسیح در ایران انواع نمایشات وجود داشت. برای مثال، نقالی، تعزیه، خیمهشببازی، سیاهبازی، پرده دری، پردهخوانی از جمله موارد گوناگون نمایشات در ایران بودند. اما اگر بخواهیم تاریخ نمایشنامهنویسی مدرن در ایران را در نظر بگیریم باید به دوران مشروطه و قاجار بازگردیم. در این دوران تفکرات کلی مردم ایران دچار تغییر و تحول بود. در دوران مشروطه، نهضت مشروطه از تئاتر بهعنوان وسیلهای برای بیان اهداف خود به مردم استفاده میکرد. در آن زمان، با شکلگیری گروههای سیاسی، نمایشهایی با موضوعات اجتماعی، سیاسی و انتقادی نیز اجرا میشدهاند. در دوران قاجار که مقارن با دوران مشروطه است یکی از اولین نمایشنامههای نوشته شده متعلق به میرزا آقا تبریزی است. همچنین، در دوران قاجار ناصرالدین شاه در توسعه حوزه تئاتر در ایران نقش مهمی داشت که این مسئله باعث شد تا حوزه فعالیت نمایشنامه نویسان در آن دوره گسترش یابد. امروزه، تئاتر در ایران طرفداران زیادی دارد و نمایشنامه نویسی در این زمان نسبت به دورههای پیشین پیشرفت قابلتوجهی داشته است.
درامنویسان معروف
در طول تاریخ دراز نمایشنامهنویسی، نمایشنامه نویسان متعددی وجود داشتهاند که آثار بسیار زیبا و بهیادماندنی را خلق کردهاند. ما در این بخش به معرفی چند تن از این افراد پرداخته و برخی از آثار آنها را ذکر میکنیم.
- ویلیام شکسپیر: شاید هیچکس در زمینه فرهنگ و هنر وجود نداشته باشد که از نام شکسپیر بیاطلاع باشد. ویلیام شکسپیر شاعر، بازیگر و نمایش نامهنویس انگلیسی در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی بود. بسیاری از آثار او به چندین زبان ترجمه شده و نمایشنامههای او تا کنون هنوز هم اجرا میشوند. رومئو و ژولیت، مکبث، شاه لیر و هملت جزو آثار معروف شکسپیر هستند.
- آریستوفان: این نمایشنامهنویس در یونان باستان و ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میزیست. نمایشنامههای آریستوفان متعلق به ژانر کمدی قدیم بوده و گاهی به او لقب پدر سبک کمدی در تئاتر را میدهند. چهل اثر از نمایشنامه نامههای او تا امروز باقیمانده است که برخی از آنها عبارتاند از صلح، ابرها، پلوتوس و مجمع زنان.
- مولیر: نام اصلی مولیر ژان باتیست پولکین و نام مستعار او در عرصه تئاتر مولیر بود. مولر یکی از نمایشنامهنویسان برجسته قرن هفدهم و یکی از معروفترین نویسندگان در زمینه کمدی است. بیمار خیالی، مردمگریز، ازدواج اجباری و مکتب زنان از جمله آثار متعدد مولیر هستند.
- میشیما: این نویسنده قرن بیستم ژاپنی نمایشنامهنویس، شاعر، بازیگر و همچنین، کارگردان فیلم هم بود. میشیما از سن دوازدهسالگی شروع به نوشتن کرد و سبک نوشتن او شامل سبکهای نوشتاری غربی و شرقی میشد. معروفترین آثار او عبارتاند از آوای امواج، معبد طلایی، پس از ضیافت و تشنه عشق.
- بهرام بیضایی: بیضایی نویسنده و کارگردان ایرانی است و برخی از نمایشنامههای او به زبانهای دیگر چاپ و ترجمه شدهاند. بیضایی بهعنوان یکی از هنرمندان صاحب سبک برجسته در عرصه نمایش در نظر گرفته میشود. سلطان مار، شب هزار و یکم، مرگ یزدگرد، آرش و طرب نامه از جمله آثار نمایشنامهای مشهور بیضایی هستند.
انواع نمایشنامه
نمایشنامهها بسته به نوع موضوع و لحن بیانشان به چند نوع تقسیم میشوند که ما در زیر به اختصار سه نوع اصلی آنها توضیح میدهیم:
- کمدی: ماهیت نمایشنامههای کمدی به گونهای تدوین شده که خندهدار و طنزآمیز باشند. مشخصههای بارز این نمایشنامهها دیالوگهای شوخ، شخصیتها و شرایط عجیب و غیرعادی هستند.
- تراژدی: در نمایشنامههای تراژدی موضوعات جدیتر و تاریکتری مثل فاجعه و مرگ وجود دارد. در تراژدیها معمولاً شخصیت اصلی داستان دارای نقصی در شخصیتش است که منجر به شکست یا مرگ او میشود.
- تاریخی: موضوع اصلی نمایشنامههای تاریخی رویدادهای تاریخی است. این نوع نمایشنامهها میتوانند تراژدی یا کمدی باشند، اما اغلب در هیچیک از این دو مقوله قرار نمیگیرند. این شکسپیر بود که برای اولین بار ژانر نمایشنامههای تاریخی را تعریف کرد.
شیوه نوشتن نمایشنامه
علاقمندان به نمایشنامه نویسی میتوانند از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و نمایشنامههای مبتکرانهای را خلق کنند، اما به خاطر داشته باشید که نوشتن نمایشنامه کار چندان راحتی نیست و چالشهای خودش را دارد. برای مثال، شما باید محدودیتهای صحنه نمایش را در نظر گرفته و داستان نمایشنامه خود را مطابق با آن خلق کنید. شما میتوانید از خلاقیت خود در نمایشنامهنویسی بهره ببرید، ولی درعینحال سعی کنید که ایدههای عملی را پیادهسازی کنید. در این بخش ما چند نکته مهم برای نوشتن نمایشنامه را در اختیار شما قرار میدهیم.
- به نوع مخاطبان خود توجه داشته باشید: در زمان نوشتن نمایشنامه، در نظر گرفتن نوع مخاطبتان بسیار مهم است. شما باید سن، جنسیت، طبقه اجتماعی، تحصیلات و عوامل دیگر در مورد مخاطبان خود را در زمان نوشتن نمایشنامهتان در نظر بگیرید. هرچه این عوامل را با دقت بیشتری تعیین کنید، گروه مخاطبان شما محدودتر شده و همین مساله نوشتن نمایشنامه را برای شما راحتتر خواهد کرد.
- ساختار نمایشنامه خود را تعیین کنید: نمایشنامهها از چند بخش تشکیل شدهاند که به آنها پرده می گویند و هر پرده چند صحنه متفاوت دارد. بیشتر نمایشنامهها دارای سه پرده نمایش هستند، اما اخیراً دیگر خیلی از این سبک ساختاری پیروی نمیشود. در نوشتن نمایشنامه تئاتر به تعیین ساختارتان دقت داشته باشید، چون فضای اجرای شما محدود است. سعی کنید مکانهایی را در نمایشنامهتان خلق کنید، بطوری که برپایی آنها در فضای اجرا آسان بوده و مخاطبانتان به راحتی بتوانند شرایط صحنه را تجسم کنند. با توجه به این عوامل ساختار پردههای نمایش خود را تعیین کنید.
- نوع طراحی فضای اجرای خود را تعیین کنید: طراحی فضای صحنه نمایش بر اجرای بازیگران تأثیر میگذارد. در عرصه تئاتر انواع صحنه یا سن وجود دارد. شما میتوانید یکی از انواع این صحنهها را انتخاب کرده و عوامل مکانی در داستان خود را با توجه به آنها تنظیم کنید. سعی کنید تنظیم صحنه خود را خیلی پیچیده و دشوار نکنید، زیرا بازیگران در هنگام اجرا ممکن است دچار مشکل شوند.
- یک روایت داستانی جالب را خلق کنید: اگر در نمایشنامه شما یک طرح یا روایت داستانی وجود نداشته باشد، پس شما هم نمایشنامهای نخواهید داشت. نقش روایت داستانی هدایت داستان شما از آغاز تا پایان است. همیشه ساختار روایت داستانی خطی نیست، اما مسئله مهم این است که مخاطبان شما بتوانند متوجه سیر آن در داستان شوند.
- یک روایت داستانی فرعی مناسب را به داستان نمایشنامهتان اضافه کنید: روایت داستانی فرعی یک طرح داستانی ثانوی درون روایت داستانی اصلی است، حال این طرح داستانی میتواند از لحاظ موضوع به موضوع داستان اصلی مربوط باشد. اگر نمایشنامه شما بلند است، میتوانید یک روایت داستانی فرعی را در آن بگنجانید.
- شخصیتهای جذابی را خلق کنید: سعی کنید در خلق ویژگیهای شخصیتهای داستانتان (مانند لحن، نوع صحبت کردن و…) دقت کرده و از کلیشهها اجتناب کنید. شخصیتهای خاص مخاطبان را جذب خواهند کرد و تا مدتی طولانی در خاطر آنها خواهند ماند. در نوشتن نمایشنامههای تئاتر کمی حرکات بازیگران را اغراقآمیز کنید. در تئاتر، مخاطبان با بازیگران فاصله دارند و امکان دارد که همه حرکات آنها (مخصوصاً حرکات چهره) را مشاهده نکنند. حرکات اغراقآمیز نهتنها باعث مهیج کردن داستان میشوند، بلکه میتوانند شخصیتپردازی هر یک از شخصیتها را قویتر و متمایزتر از یکدیگر کنند.
اجزای اصلی نمایشنامهنویسی از دیدگاه ارسطو
بنا بر عقیده ارسطو، فیلسوف معروف یونانی در قرن ۵ قبل از میلاد مسیح، هر نوع نمایشنامه یا درام باید دارای ۶ عنصر اصلی باشد:
- روایت داستانی: ارسطو معتقد بود که روایت داستانی اولین اصل در نوشتن نمایشنامه و همچنین، ماهیت جداییناپذیر در یک تراژدی است.
- شخصیتها: بنا بر نظر ارسطو، شخصیت هدف اخلاقی داستان را مشخص میکند و با اعمال خود نشان میدهد که آدمها در زندگی چه چیزهایی را انتخاب کرده و از چه چیزهایی پرهیز میکنند.
- اندیشه: اندیشه در عرصه نمایش کنونی همان موضوع یا پیام اخلاقی داستان است و از نظر ارسطو به معنای قابلیت نشان دادن آن است که چه چیزی در داستان و شرایط مربوط به آن ممکن است.
- طرز بیان: همانطور که از معنای عبارت پیدا است طرز بیان یعنی نوع بیان معنی واژههایی گفتهشده در نمایش. طرز بیان در نمایشنامههای امروزی شامل انتخاب واژگان، شفافیت آنها و نوع لحن میشود.
- موسیقی: ارسطو اعتقاد داشت که اجرای موسیقی و شمول آن در نمایش باعث تشدید اثرات داستان شده و مخاطبان را بیش از پیش غرق نمایش میکند.
- چشمانداز نمایش: چشمانداز نمایش یعنی جوانب نمایشنامه که قوای حسی مخاطبان را برمیانگیزند، مانند لباسهای بازیگران، نوع صحنه نمایش، حرکات و صدای بازیگران و صدای موسیقی.
مبانی نمایشنامه
شخصیتپردازی
شخصیتپردازی روشی است که نمایشنامهنویس توسط آن جزئیات مربوط به یک شخصیت را برجسته کرده و آنها را شرح میدهد. نویسنده یک شخصیت میتواند به دو شیوه شخصیتپردازی کند: 1) شخصیتپردازی آشکار یا مستقیم: در این شیوه نویسنده از یک شخصیت دیگر، یک گوینده داستان یا خود شخصیت اصلی داستان استفاده میکند تا به مخاطبان ویژگیهای شخصیت موردنظر را نشان دهد؛ 2) شخصیتپردازی ناآشکار یا غیرمستقیم: این روش معرفی شخصیت به مخاطبان نامحسوستر است و مخاطبان باید با مشاهده افکار، رفتار، گفتار، لحن، ظاهر و شیوه ارتباط شخصیت موردنظر با دیگر شخصیتها ویژگیهای شخصیتی او را متوجه شوند. در نمایشهای درام، از آنجاییکه زمان نمایش محدود است، بازیگران معمولاً زمان کافی برای شخصیتپردازی را ندارند. بنابراین، نمایشنامه نویسان در نمایشنامهها (و مخصوصاً برای نمایشات واقعگرایانه) بیشتر از روش شخصیتپردازی غیر مستقیم استفاده میکنند. این روش شخصیتپردازی در نمایش درام مؤثرتر است، زیرا بتدریج ویژگیها و تضادهای شخصیتی شخصیتها را نشان میدهد و مخاطبان میتوانند درک عمیقتری از شخصیتها داشته باشند.
گره افکنی
گره افکنی در داستان به معنای شرایط و وضعیت دشواری است که گاهی اوقات به طور غیرمنتظره در داستان رخ میدهد و باعث میشود تا روایت داستانی پیچیدهتر شود. رخ دادن گره افکنی در داستان ممکن است باعث شود که برخی از اهداف، روشها و نگرشهای شخصیتهای داستان تغییر کند. در داستان، گره میتواند ماجرای مهمی باشد که داستان برای توضیح دلایل آن خلق میشود. گره نیز مسیر اصلی داستان را میتواند تغییر دهد یا زندگی شخصیتهای داستان را بهطورکلی زیرورو کند. گره افکنی به چند دلیل در داستان اهمیت دارد: گره در مرکز حوادث داستان قرار دارد و بسیاری از حوادث پیش و بعد از آن در رابطه با گره رخ میدهند؛ گره میتواند یک رویداد عادی را تبدیل به رویدادی مهیج کند و به مخاطبان اجازه دهد تا بیشتر جذب داستان شده و با شخصیتها ارتباط عمیقتری را برقرار کنند؛ گره به بخشهای دیگر داستان اهمیت میدهد. اگر مخاطبان بخواهند تا نقش گره را درک کنند باید به تمام بخشهای داستان توجه کنند، زیرا اکثر بخشهای داستان و رویدادهایی که در آن رخ میدهند تا حد زیادی به گره مرتبط هستند.
ایجاد حس دلهره
ایجاد حس دلهره و هیجان در نمایشنامه میتواند داستان شما را بسیار مهیجتر کرده و یاد آن را تا مدتها در خاطره مخاطبانتان نگهدارد. در اثرهای نمایشی، دلهره نوعی حس پیشبینی و پیشآگاهی از پایان داستان یا نتیجه یک معمای داستانی را در مخاطب به وجود میآورد. دلهره در داستان میتواند عامل بسیار تاثیرگذاری باشد، مخصوصاً زمانی که با شخصیت اصلی و حوادث داستان که در سرنوشت او دخیل هستند مرتبط باشد. در نمایشنامهنویسی چند روش برای ایجاد حس دلهره وجود دارد. یکی از آنها ایجاد شخصیتهایی است که حس همدردی را در مخاطب به وجود میآورند. با خلق چنین شخصیتها و روایت داستانی پیرامون آنها، مخاطبان جذب آن شخصیت شده و در مورد وقایع احتمالی و سرنوشت آن شخصیت حدس میزنند. یک روش دیگر ایجاد تضاد در داستان بین یک گروه یا شخصیت و شخصیت اصلی شما است. هرچه موانع یا مشکلات بر سر راه شخصیتتان پیچیدهتر یا بزرگتر باشند، سرنوشت شخصیت شما یا اعمال او نامعینتر به نظر میرسد و چنین چیزی مخاطبان را بیش از پیش غرق داستان شما میکند. یک شیوه مؤثر دیگر برای ایجاد احساس دلهره ایجاد عواقب و پیامدهایی برای شخصیتهایتان در داستان است. شما میتوانید در برخی از نقاط داستانی این پیامدها را نشان دهید و به این صورت، مخاطبانتان را به این تفکر وادارید که ممکن است شخصیت اصلیتان دچار پیامد خوب یا ناگواری شود. ایجاد پیش نمایی از پیامدها برای شخصیتتان میتواند مخاطب را بیشتر به سرنوشت او علاقهمند کند.
درگیری و اوج
در ساختار نمایشهای درام درگیری مشکل یا مانعی است که شخصیت داستان باید بر آن غلبه کند و نقطه اوج بخشی از مسیر داستانی است که لحظهای مهم یا سرنوشتساز در داستان را به تصویر میکشد. نویسندگان نمایشنامه میتوانند از درگیری برای ایجاد حس هیجان و دلهره در داستان استفاده کنند. ایجاد موانع و مشکل بر سر راه شخصیت، مخاطبان را جذب داستان او میکند و آنها مدام با خود حدس میزنند که او چگونه موانع سر راه خود را برداشته و مشکلاتش را حل میکند. ایجاد درگیری در داستان و حس دلهره در مخاطبان روش داستاننویسی قدرتمندی است، اما بدون ایجاد یک نقطه اوج زیاد معنایی ندارد. نقطه اوج تمام درگیریهایی که شما در نمایشنامه برای شخصیتهایتان خلق کردهاید را با هم جمع کرده و در یک صحنه نتیجه آنها را نمایش میدهد. نقاط اوج در داستانها میتوانند مخاطبان را غافلگیر کرده و آنها را حیرتزده کنند.
نتیجهگیری
نتیجهگیری در نمایشنامهنویسی مهم است. بهعنوان نویسنده، یکی از وظایف مهم شما نوشتن یک پایان رضایتبخش برای نمایشنامه است، حال ممکن است این پایان خوب یا بد باشد. چیزی که در نوشتن نتیجهگیری در نمایشنامه شما مهم است واقعی بودن، ممکن بودن و نا گریز بودن آن است. برای نوشتن نتیجهگیری در نمایشنامه خود، شما باید چند نکته را رعایت کنید: حتماً اطمینان حاصل کنید که موانعی که بر سر راه شخصیت اصلیتان قرار میدهید دشوار باشند. چنین مسئلهای به قوی شدن آنها در طول داستان کمک میکند؛ سعی کنید ساختار داستانی علت و معلولی را ایجاد کنید و صحنههای نمایش را طوری به وجود آورید که یکی منجر به دیگری شود؛ از شمول شخصیتهای باورنکردنی در داستان که خیلی ناگهانی راهحل گره آن هستند اجتناب کنید. مخاطبان خیلی زود به مصنوعی بودن این شخصیتها پی برده و فکر میکنند که در داستان تقلب شدهاست؛ هر نوع خط داستانی فرعی حلنشده را به پایان برسانید؛ و در نهایت، نتیجهگیری داستان خود را به گونهای بنویسید که بتوان آن را از طریق رویدادهای پیشین توجیه کرد. نتیجهگیریها در داستان باید با رویدادهای پیش از خود مرتبط باشند. در غیر این صورت، آنها خیلی رضایتبخش و قابل باور نیستند.